پرهام 6 ماه و نيمه مامان
پسر خوشگل من روز به روز داري بزرگتر و با نمك تر مي شي
عزيزم الان كه فصل پاييز رسيده داري سومين فصل زندگيتو مي بيني منم ديگه مرخصي هام تموم شده و بايد برم سر كار . از اون طرف هم ترم آخر دانشگاهم هستش كه بايد سعي كنم خيلي زود زود تمومش كنم تا بيشتر پيش تو باشم و براي تو وقت بذارم براي همين هم با كلي تلاش تونستم سر كارم رو پاره وقت كنم و الان فقط 1 روز و نيم پيش تو نيستم و مي ذارمت پيش ماماني و خاله مهسا تو هم كه عاشق اونا هستي و از صبح تا شب كلي با خاله مهسا بازي مي كني و براش مي خندي و ذوق مي كني.پسر خوشگلم ببخشيد كه من دير به دير ميام اينجا و برات مطلب مي نويسم اما باور كن اصلا برام فرصتي نمي مونه نگهداري از تو، بازي كردن باهات، غذا درست كردن ، كار كردن و درس خوندن كلي وقتمو گرفته اما با همه اين حرفا من خيلي عاشقتم گل پسرم.
عزيزم ديگه غذا خور شدي هر روز برات به به هاي خوشمزه درست مي كنم و با كلي شعر و آواز و بازي غذات بهت مي دم آخه خيلي بازيگوشي و سعي مي كني غذاتو نخوري.
عسلكم دمر كه مي خوابونمت هنوز ياد نگرفتي خودت رو به سمت جلو بكشي دور خودت مي چرخي و بعضي وقت ها هم دنده عقب مي ري بعدشم قل مي خوري توي خونه از اين سر خونه تا اون سر خونه وقتي كه خواب هم هستي و روي زمين خوابيدي توي كل اتاق تو خواب قل مي خوري و مي ري تازه عادت كردي دمر مي خوابي.
2 تا كار ديگه هم ياد گرفتي يكي اينكه ياد گرفتي بوس كني وقتي بهت ميگيم مامان بوس كن با دو تا دست كوچولوت صورت منو مي گيري و لپ منو ميكشي توي دهنت خيلي ناز مي شي عزيز دلم 1 كار ديگه هم كه ياد گرفتي دستت و دراز مي كني و يالا ميدي مردي شدي براي خودت.