پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

پرهام کوچولو

پرهام 6 ماه و نيمه مامان

پسر خوشگل من روز به روز داري بزرگتر و با نمك تر مي شي عزيزم الان كه فصل پاييز رسيده داري سومين فصل زندگيتو مي بيني منم ديگه مرخصي هام تموم شده و بايد برم سر كار . از اون طرف هم ترم آخر دانشگاهم هستش كه بايد سعي كنم خيلي زود زود تمومش كنم تا بيشتر پيش تو باشم و براي تو وقت بذارم براي همين هم با كلي تلاش تونستم سر كارم رو پاره وقت كنم و الان فقط 1 روز و نيم پيش تو نيستم و مي ذارمت پيش ماماني و خاله مهسا تو هم كه عاشق اونا هستي و از صبح تا شب كلي با خاله مهسا بازي مي كني و براش مي خندي و ذوق مي كني.پسر خوشگلم ببخشيد كه من دير به دير ميام اينجا و برات مطلب مي نويسم اما باور كن اصلا برام فرصتي نمي مونه نگهداري از تو، بازي كردن باهات، غذا د...
4 مهر 1391

كارهاي جديد پرهام تو 5 ماهگي

پسر نازم الان كه 5 ماهت شده ياد گرفتي خودت دمر مي شي و سر جات مي چرخي و دست و پا مي زني ما هم كلي اسباب بازي رنگي جلوت مي ريزيم تو هم تلاش مي كني كه همشونو بگيري و هي دست و پا مي زني تا انرژيت تموم مي شه بعد خسته مي شي و جيغ مي زني كه بلندت كنيم و كمكت كنيم. 1 كار ديگه اي كه انجام مي دي اينه كه وقتي ما سفره پهن مي كنيم خيلي ناز به سفره نگاه مي كني و دست و پا مي زني و دوست داري بري همه چيزا رو بخوري و سفره رو به هم بزني بعدشم وقتي ما داريم غذا مي خوريم انقدر به خوردن ما نگاه مي كني كه نمي ذاري يه لقمه خوش ازگلومون پايين بره. راستي عزيز دلم موهاي سرت خيلي نامرتب شده بود موهاي نوزاديت بلند بود و موهاي تازه سرت كه در اومده بود كوتاه ماه...
24 مرداد 1391

4 ماه و 24 روزگی پرهام

سلام عزیز دلم نفس مامان. پرهام مامان ماشالا هر روز بامزه تر از روز قبل میشه. مامان جونم تازه یاد گرفتی هر ٣٠ ثانیه ١بار ذوق میکنی و جیغ بنفش میکشی. وقتی هم که تلویزیون برات روشن میکنیم اینقد دست و پا میزنی و جیغ میکشی که بعضی وقتا دست و پات رو میگیرم اخه میترسم اینقد کوچولویی به خودت اسیب بزنی مامانم.  
7 مرداد 1391

تولد 4 ماهگی پرهام مامان و نیمه شعبان

سلام پرهام جونم تولدت مبارک پسر نازم عزیز دلم. تولد ٤ ماهگیت با نیمه شعبان یکی شده میدونی چیه مامانی نیمه شعبان واسه من روز خیلی مهمیه میدونی چرا؟؟؟ اخه پارسال همین موقع بود که فهمیدم خدا تو رو به من و بابات داده خیلی خوشحال بودیم من و بابات. از ما خوشحال تر مامانی و بابا جون و خاله هات بودن. خدایا شکرت که ١ گل ناز به ما دادی قول میدم خیلی عالی ازش مراقبت کنم. تولدت مبارک ماه مامان گل من.  ...
7 مرداد 1391

پرهام وقتي سه ماه و نيمه شد

سلام سلاااااااااااام پرهام من 3 ماه و نيمش شده كلي كاراي جديد ياد گرفته كلي صدا از خودش در مياره آآآآآآآ-مااماا-دددد-پسرم ياد گرفته جيغ مي كشه مخصوصا وقتي كه كسي بهش توجه نكنه شروع مي كنه به جيغ كشيدن كه چرا منو فراموش كردين؟؟؟؟؟؟؟؟ وقتي مي ريم سراغش و نگاهش مي كنيم كمرشو از روي زمين بلند مي كنه يعني منو بغل كنين وقتي هم كه بغلش مي كنيم ساكت مي شه - پسر نازم عاشق دستاش و انگشت شصتشه تا ازش غافل مي شيم يا شصتش رو مي خوره يا اينكه كل دستش توي دهنشه و داره دستش و مي خوره يا اينكه دستاش و به هم مي رسونه و با تعجب نگاه مي كنه  و جغجغش رو با دستاش مي گيره و تكون مي ده و مي خواد ببره سمت دهنش كه بخورتش هر كس باها...
11 تير 1391